سلام گل پسرا چهارشنبه چهارم اردیبشت اومدیم مشهد و الان اینجاییم.دیشب فقط با امیر علی جان نشکل داشتیم امیر علی گریه میکرد میگفت بریم رو تخت خودم بخوابم سوار ماشین بشیم بریم مثل چی اشک میریخت همش تو بغلم بود نمیزاشت کاپشن شلوارشم دربیارم رفته بودیم حرم خواب بود همشم تو بغل من و بابا بود.اومدیم بیدار شد و بداخلاق. مامانی و بابابزرگ کرمان هستن.منتظرن جاده راور باز بشه و برگردن .امروز هفده شهریور و ایثار رفتیم.کیف عروسیم قفلش خراب شده بود اوردم درستش کنن گفت فقط یه جا درست میکنن اونم بسته بود.دیگه بیخیال شدم و چون تا اونجا اومده بودیم یه کیف جدید خریدم احتمالا فردا بریم احمداباد و گوشی بخریم دوستون دارم بووس...